در دامن وحی مجتبی دیده گشود |
آن جلوه حق زغیب آمد به شهود |
چون ماه خدا، دو نیمه شد طلعت او |
با حسن حسن روی زمین جلوه نمود |
پیشوای دوّم جهان تشیّع، اوّلین ثمره زندگی مشترک علی(ع) و زهرا(س) دیده به جهان گشود.(1)
وقتی خبر ولادت امام مجتبی(ع) به گوش گرامی پیامبر اسلام رسید، شادی و خوشحالی رخسار مبارک آن حضرت را فرا گرفت، و مردم نیز شادی کنان می آمدند و به محضر مبارک پیامبر(ص) و علی و زهرا(علیهما السلام) تبریک می گفتند. رسول خدا آنگاه که قنداقه حسن را بغل گرفت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند(2) در روز هفتم ولادت، پیامبر اکرم گوسفندی را عقیقه (قربانی) کرد و هنگام ذبح گوسفند این دعا را خواند: «بِسمِ اللّهِ عَقیقَةٌ عَنِ الحَسَنِ، اَللّهُمَّ عَظمُها بِعَظمِهِ و لَحمُها بِلَحمِهِ شَعرُها بِشَعرِهِ اَللّهُمَّ اجعَلها وِقاءً لِمُحَمّدٍ و آله(ع)؛(3) بنام خدا، عقیقه ای است، از جانب حسن، خدایا! استخوان عقیقه در مقابل استخوان حسن، و گوشتش در برابر گوشت او، خدایا! عقیقه را وسیله حفظ(او و بیمه جان او) قرار بده به (عظمت) محمّد و آل محمّد(ص) سپس پیامبر گرامی (ص) موهای سر او را تراشید و فاطمه زهرا(ع) هم وزن آن به مستمدان «درهم» نقره سکّه دار انفاق نمود.(4)
از این تاریخ آیین عقیقه و صدقه به وزن موهای سرنوزاد مرسوم شد حسن بن علی، هفت سال در دوران جدّش زندگی کرد و سی سال از همراهی پدرش امیرمؤمنان برخوردار بود. پس از شهادت پدر(در سال 40 هجری) به مدّت 10 سال امامت امّت را به عهده داشت و در سال 50 هجری با توطئه معاویه بر اثر مسمومیّت در سنّ 48 سالگی به درجه شهادت رسید و در قبرستان «بقیع» در مدینه مدفون گشت.
به بهانه شهادت آن بزرگوار در این مقال برآنیم که گوشه هایی از کرامات و مناظرات او را بیان کنیم.
الف: کرامات آن حضرت
کرامت عبارت است از «انجام کار خارق العاده با قدرت غیر عادّی و بدون ادّعای نبوت و یا امامت»(5) و اگر با ادّعای نبوّت و امامت همراه باشد، معجزه نامیده می شود، به عقیده اکثریت علمای مذاهب اسلامی جز ـ گروه اندکی از معتزلی ها ـ صدور کرامت از اولیای خداوند و به دست آن ها ممکن است.
در تاریخ نمونه های زیادی از کرامات اولیای خداوند نقل شده است. مثل سرگذشت حضرت مریم(ع) و جریان ولادت فرزندش حضرت عیسی(ع) و نزول میوه های بهشتی در محراب عبادت برای او نیز داستان آصف بن برخیا و انتقال تخت ملکه صبا از یمن به فلسطین در یک چشم بهم زدن و داستان هایی که از شیعه و سنّی درباره کرامات حضرت علی(ع) نقل شده است.(6)
نمونه هایی از معجزات و کرامات امام حسن(ع)
1. سخن گفتن با دشمن خدا در کودکی
در سال ششم هجری قرار دادی بین پیامبر اکرم(ص) و کفّار قریش منعقد گردید که بعدها به «صلح حدیبیّه» معروف شد. یکی از مواد صلح نامه این بود که هر دو سپاه می توانند با هر قبیله ای که بخواهند پیمان دوستی امضاء کنند. بر این اساس، رسول خدا(ص) با قبیله «خزاعه» پیمان دوستی بست.
در سال هشتم هجری یکی از افراد قبیله «بکر» که هم پیمان کفار قریش بود، نسبت به پیامبر اسلام (ص) جسارت کرد، و شخصی از قبیله خزاعه او را در مقابل جسارتش سرزنش نمود و از رسول اکرم(ص) دفاع کرد. آن گاه با هم درگیر شدند و کفار قریش نیز به کمک قبیله هم پیمان خود «بکر» وارد صحنه گردیده و در نتیجه یک نفر از افراد قبیله «خزاعه» را کشتند و بدین وسیله صلح حدیبیّه نقض گردید. کفار قریش از این نقض معاهده پشیمان گشته، ابوسفیان را برای عذرخواهی و تجدید قرار داد به محضر پیامبر اکرم، فرستادند. ابوسفیان به حضور آن حضرت رسید و در خواست امان و تجدید پیمان نمود، ولی آن حضرت به سخنان او ترتیب اثر نداد.
ابوسفیان به ناچار به نزد امیرمؤمنان، علی(ع) شرف یاب شد واز وی درخواست نمود که در نزد پیامبر اکرم(ص) شفاعت نماید. علی(ع) در جواب فرمود: پیامبر خدا(ص) با شما پیمانی بست و هرگز از پیمانش برنمی گردد... در این هنگام، امام حسن(ع) که کودک خردسالی بود، به حضور پدر آمد و ابوسفیان خواست که علی(ع) اجازه دهد فرزندش حسن، نزد پیامبر اکرم(ص) از ابوسفیان شفاعت کند. با شنیدن این سخنان، «فَاَقبَلَ الحَسَنُ(ع) اِلی اَبی سُفیانَ وَ ضَرَبَ اِحدی یَدَیهِ عَلی اَنِفه وَ الاُخری عَلی لِحیته ثُمَّ اَنطَقَهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِاَن قالَ: یا اَبا سُفیان! قُل لا اِلهَ اِلّا اللّهُ مُحَمّدٌ رَسول اللّهِ حَتّی اَکُونَ شَفیعاً فَقال (ع) اَلحَمدُ لِلّهِ الّذی جَعَلَ فی آلِ مُحَمّدٍ مِن ذُرّیة مُحَمَّد المُصطَفی نَظِیر یَحیی بن زَکرِیّا (وَ آتیناهُ الحکم صبیّاً)»(7) پس امام حسن نزد ابوسفیان رفت و با یک دست بر بینی او و با دست دیگر بر محاسن او زد و خداوند او را به زبان آورد تا بگوید: ای ابوسفیان! بگو جز خدای یکتا خدایی نیست و محمد رسول خداست، من (برایت) شفاعت کنم. پس آنگاه علی(ع) (که با شنیدن سخنان فرزندش فوق العاده خوشحال شده بود) فرمود: سپاس خداوندی را سزاست که در ذرّیه محمد(برگزیده ای) مانند یحیی بن زکریا قرار داد که در کودکی از جانب خداوند به او حکمت (علم و دانش مخصوص) عطا گردید.»(8)
بقیه را در ادامه مطلب ببینید ...